مرا عهدی است با جانان
نگاهی به آموزه های دعای عهد
یکی از وظایف بزرگ و مهم منتظران حضرت موعود(عج)در هنگامه ی غیبت ایشان آن است که پیوست مراقب رابطه ی معنوی خود باآن حضرت باشند و این مهم را همواره مورد توجه قرار دهند که مفهوم در صورت به شکل درست و واقعی اش در وجود ایشان تحقق می یابد که پیوند روحی خود را با امام منتظر مداوم سازند و لحظه ای از آن غفلت ننماید.
برای برقراری این پیوند،راه های گوناگونی وجود دارد که از بهترین و کاملترین آنه،توجه به دعاهای ماثورمربوط به حضرت مهدی (عج)و خواندن آنها در اوقات مناسب است؛دعاهایی همچون دعای ندبه،دعای اللهم کن لولیک ،دعای عهد و دیگر دعاها که با مراجعه به منابع دعایی،معلوم و مشخص می شوند.
قرار است از این به بعد،درهر شماره بخش هایی ازدعای معروف عهد،به طور مختصرشرح گردد و آموزه های آن مورد دقت و توجه و تبیین قرار گیرد تا خوانندگان این مطلب،از این پس دعای عهد را با نگاهی دیگرگون و با تامل در معانی آن،قرائت کنند و بهره ی ایشان از این دعا فراوان گردد. ان شاءالله
شایشته است پیش از پرداختن به محتوای دعا مذکور،سخنی کوتاه بیاوریم در آشنایی اجمالی با دعای عهد که بهانه ای خواهد بود برای ورود آگاهانه تر به متن دعا و تعامل با معارف بلند آن.
دعای یاران مهدی (عج)
دعای عهد از دعاهای مشهوری است که خواندن آن در زمان غیبت حضرت حجت(ع)بسیار تاکید شده و بزرگانی همچون سید بن طاووس و شیخ کفعمی آن را به روایت از امام صادق (ع)روایت کرده اند که فرمود:«هرکس چهل صبح این دعا را بخواند ازیاوران مهدی (ع)می باشد،واگر پیش از ظهور از دنیا برود،امید است که خدای نعالی او را زنده گرداند تا در رکاب حضرتش جهادنملید.به شمار هر کلمه ی این دعاةهزار نیکی برای خواننده نوشته شود و هزار بدی از او محو شود».
نام گذاری
چون در مقطعی از دعا،خوانند در پیشگاه پروردگار،با امام عصر(عج)پیمان تازه می کند و شرط می گذارد که هرگز از آن سرباز نزند،این دعا،به «دعای عهد»معروف شده است،آنجا که خوانیم «الله انی اجدد له فی صبیحه یومی هذا، وما عشت من ایامی عهداًو عقداًو بیعةً...».
آموزه ها
این دعا در پنج بخش،به طرح آموزه های ارزنده و سازنده فردی و اجتماعی می پردازد.بخش نخستةحمد وستایش پروردگار و نیاز خواستن از او است به واسطه ی بزرگواری و نور و روشنگری و فرمانروایی بی آغاز خداوند،ونام های روشنی بخش و حیات آفرین او.در بخش دوم،درودهای ویژه از سوی پدر و مادر دعا کننده،به پیشگاه مقدس صاحب الزمان(عج)نثار می شود.
آنگاه در سومین بخش،خواننده ی دعا،عهدو پیمان با حضرت را تازه می کند و پایداری دائم برآن را تا روز قیامت اظهار می دارد.
چارمین بخش دعا،در خواست از خدا است که اگر دعا کننده از دنیا رفت و ظهور حضرت را درک نکرد،پس از ظهور،زنده شود و به یاری حجت خدا (عج)ساتمند گردد.
پایان دعای عهد،با کلماتی ظریف و زیبا،در خواست دیدار جمال مهدی (عج)است و اینکه خداوند در فرج ایشان شتاب نماید و برای بر پایی حکومت حق و سامان دادن به کار عالمیان و زنده ساختن حقایق این و رها کردن مظلومان از زیر یوغ ستمکاران،ظهور آن حضرت را نزدیک سازد.
موعود ادیان
تمام ادیان آسمانی به پیروان خود،عصر درخشان و سعادت عمومی و روزگاری پر از عدل و داد و دورانی پر از خیر و برکت را نوید داده اند که در آن دل نگرانی ها و دلهرهای مرتفع می شود و به یمن ظهور شخصی بزرگ و مردی خدائی که خداوند آن را تاییدکرده،زمین پر از عدل و داد می شود و تمام ستم دیدگان به حق خودشان می رسند ودر این زمان شهر یا روستایی وجود ندارد مگر بانگ توحید و خداپرستی از آنجا به گوش می رسد و این فریادتوحیدی ظلمت و تاریکی های شرک و بت پرستی را از بین می برد و علم و عدالت به معنای واقعی خود محقق می شود وتمام عالم هستی را فرا می گیرد این موعود عزیز بنابر استوارترین و صحیح ترین مصادر اسلامی خلیفه دوازدهم حضرت محمد(ص)و دوازدهمین امام بعد از آن حضرت و هم نام و هم کنیه آن حضرت است که خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص)در هنگام حیات خود به آمدن چنین شخصی اشاره کرده اند و ایشان را نهمین نسل از نسل نوه ی عزیز شان حسین بن علی (ع)دانسته اند.القاب ایشان در بین مسلمین «مهدی»،«قائم»،«صاحب الامر»،«صاحب الزمان»،«بقیةالله»است و حضرت مهدی (عج)را با زبان های دیگر «گرزاسیه»،«روشینو»،«دراتور»خوانده اند.
در کتاب«شاگمونی»و در کتاب باسک و کتاب یاتیکل و کتاب دادنگ و کتاب های فراوان دیگری بشارت به ظهور یک شخصیت بزرگ به مضامین و عباراتی آمده که نشان همه عقیده به یک نجات دهند دارند و آن یک اصل عام و مورد قبول همه ملل و امم و انبیاء و ادیان معرفی شده و گاهی به بعضی از صفات و علائم آن حضرت که در احادیث اسلامی وارد شده اشاره دارند
امامت و مهدویت
خروج سفیانی از وادی یابس (بیانان بی آب و علف ما بین مکه و شام )و آن مردی است بد صورت و آبله رو و چهار شانه ،اسم او عثمان بن عنبسه می باشد و از اولاد یزید بن معاویه است.آن معلون پنج شهر بزرگ را تصرف می کند که آن شهرها دمشق،حمص،فلسطین،اردن،قنسرین است. پس از تصرف آنان لشکر زیادی به اطراف می فرستد و مقدار زیادی از لشکر به کوفه و بغداد می روند و قتل و غارت و بی حیایی انجام می دهند.در کوفه مردان را به قتل می رسانند و بعد از آن یک قسمت از لشکر خود را به شام روانه می کند ویک قسمت آن را به مدینه منوره. وقتی به مدینه برسند سه روز کشتار عام می کنند . وخرابی زیادی انجام می دهند و بعد از آن به سمت مکه حرکت می کنند لکن به مکه نمی رسند. و آن قسمت لشکر که به شام حرکت کرده بودند در بین راه لشکر حجه الله جلوی آنها می آیند وتمام آنان را هلاک می کنند وتمام غنایم را تصرف می کنند .
فتنه ی آن ملعون در اطراف شهرها بسیار بزرگ است خصوصاً نسبت به دوستان و شیعیان امام علی (ع)،حتی منادی او ندا میکند هر کس سریک نفر از دوستان علی (ع)را بیاورد هزار درهم بگیرد. مردم برای مال دنیا از یکدیگر خبر می دهند که او از دوستان علی (ع)است.
آن قسمت از لشکر که به سمت مکه حرکت کرده وقتی به زمین بیداء که ما بین مکه و مدینه است برسند خداوند ملکی را می فرستد در آن سرزمین فریاد می زند ای زمین این ملاغیان را به خود فرو ببر،پس کل لشکر سیصد هزار نفری با اسبان و اسلحه به زمین فرو می روند مگر دونفر که با همدیگر برادرند و از طایفه ی جهنیه هستند ملائکه صورتهای اینان را بر می گردانند و به یکی می گویند(بشیر)به مکه برو و به هلاکت رسیدن لشکر سفیانی را به حضرت صاحب الامر بشارت دهد و به دیگری(نذیر)می گویند برو به شام و به سفیانی خبر بده و او را بترسان ، آن دو نفر به مکه و شام روانه می شوند وقتی سفیانی این خبر را بشنود از شام به سمت کوفه حرکت می کند و در آنجا خرابی زیادی وارد می کند وقتی که حضرت به کوفه می رسند آن ملعون فرار می کند و به شام بر می گردد وحضرت لشکر را به سمت او می فرستد و او را در صخره ی بیت المقدس به قتل می رسانند و روح پلیدش را وارد جهنم می کند.
منتهی الآمال
«بسم الله الرحمن الرحیم»
نظر به اینکه قرآن کتاب مسلمانان است و دین اسلام کاملترین و آخرین دین خداوند برای جهانیان است . پس باید روزی دین اسلام همه عالم را در بر بگیرد چنانکه حضرت محمد (ص)فرموده است که «بر روی زمین خانه ای از سنگ یا گل باقی نمی ماند مگر اینکه اسلام درآن خانه وارد شود » حال جای سؤال است که دین اسلام در چه زمانی همه را در بر می گیرد و همه مردم از آن دین پیروی می کنند و سؤال دیگر این است که به دست چه کسی دین باید به آن پرداخته شود که آیا نشر دین اسلام به دست حضرت مهدی (عج) است یا نه ؟ در این باره مفسران قرآن کریم بیش از صد آیه را مربوط به مهدویت و فراگیری دین اسلام نام برده اند که ما به بحث و تفصیل آنها می پردازیم
اولین آیه ای که مورد بحث قرار می گیرد آیه 55 سوره نور است که می فرماید:«وعد الله الذین امنوا منکم و عملواالصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و و لیبدلنهم من بعد خوفهم امناً یعبدوننی لا یشرکون بی شیأًً و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون »
ترجمه :خداوند به کسانی که از شما ایمان آورند و اعمال صالح انجام داده اند وعده می دهد که آنها را قطعاً خلیفه روی زمین خواهد کرد همان گونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید و دین و آئینی را که برای آنها پسندید پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و ارامش مبدل می کند چنانکه تنها مرا می پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت و کسانیکه بعد از آن کافر شوند فاسقند
1-«کما استخلف الذین من قبلهم » مانند آنچه خلیفه قرار دادیم کسانی راقبل از شما.
خداوند در قرآن می فرماید « یا داود انا جعلناک خلیفة فی الارض» ای داوود ما تو را خلیفه در زمین قرار دادیم بنابر آیه 26 سوره ص خداوند به حضرت داوود خلیفه بودن بر روی زمین را عطا فرمودکسی که خلیفةالله بروی زمین می شود کارهای خدا را بر روی زمین انجام می دهد چون تمام جهان تحت الامر خداوند است ، همه چیز را تحت نظر خود دارد پس خلیفةالله نیز این اختیارات را داراست ولی خداوند آنها را به صراحت وجداگانه و ذاتاً داراست ولی خلیفةالله ان اختیارات را به نیابت از خدا و بالعرض داراست پس می توان نتیجه گرفت جانشینی که خداوند در قرآن به مسلمانان وعده داده است ان جانشینی است که باید دارای این صفات باشد .
2-« دین و آئینه را که برا ی آنها پسندیده به طور ریشه دار و پابرجا در صفحه زمین مستقر سازد و خوف و ترس آنها را به آرامش مبدل می کند.»
خداوند در این آیه چند وعده به مومنان می دهد که شرط ایمان آنها تومان بودن آن با عمل صالح است که این وعده ها به صورت زیر است .
1-خلیفه بودن در زمین 2-استوار کردن دینشان در دنیا 3-تبدیل ترسشان به ایمان
ولی نکته ای که قابل توجه است این است که هر سه اینها چه زمانی می توانند یک جا جمع شوند . نظر به اینکه خلیفه بودن در زمین اشاده به حاکمیت جهانی است . این حاکمیت جهانی چه ویژگی هایی باید داشته باشد آیا همان دهکده جهانی غربی است که آمریکا به دنبال آن است.این سوالها را این آیه پاسخ داده و شرط این حکومت جهانی و جود و استواری و مرکزیت دین است و شرط دیگر آن که مربوط به جامعه است تبریل ترس آنها به ایمان است که این حکومت تحقق نمی یابد مگر به ولایت امام عصر که در روایات مختلف به ان اشاره شده است و حاکمیت جهانی برای کل زمین چیزی است که محصول تمام زحمات پیامبران و تبلیغات مستمر و پی گیر آنها و نمونه ای از کاملترین حاکمیت توحید و امنیت کامل و عبادت خالی از شرک است که در زمان مهدی موعود که از صلاله انبیاء و فرزند پیامبر اسلام(ص) است محقق می شود و همان کسی است که همه ی سلمانان از جمله سنی و شیعه این حدیث را درباره او از پیامبر (ص) نقل کرده اند که پیامبر (ص) می فرماید : اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند خداوند آن یک روز را آنقدر طولانی می کند تا مردی از دودمان من که نامش نام من است حاکم بر زمین شود و صفحه زمین را پر از عدل و داد کند آنگونه که از ظلم و جور پر شده است.
3-هدف نهایی : عبادت خالی از شرک و جمله مفهومش این است که هدف نهایی فراهم آمدن حکومت عدل و ریشه دار شدن آئین حق و گسترش آرامش و استحکام پایه های عبودیت و توحید است .
بنابر این بینش مادی که هدفش فقط رفاه و برخورداری از یک زندگی در سطح عالی است نمی تواند این چنین حکومتی را هدف خود قرار دهد «بر خلاف بینش اسلامی » بلکه حتی برای دست یافتن به زندگی مادی هم باید هدفی معنوی را برای خود برگزیند اما عبادت خالی از هرگونه شرک و نفی وهر گونه قانون غیر خدا و حاکمیت اهواء جز از طریق تأسیس یک حکومت عدل امکان پذیر است .
شاید بشود با استفاده از تعلیم و تربیت و تبلیغ مستمر بعضی را متوجه حق نمود ولی فراگیر شدن این مسأله از جامعه انسانی فقط از طریق تأسیس حکومت صالحان امکان پذیر است به همین دلیل انبیاء بزرگ همتشان تشکیل حکومت عدلی و فراگیر بوده است مخصوصاً پیامبر اکرم(ص) .
از این جا نیز می توان فهمید که چنین حکومتی تمام تلاش ها و کوشش هایش از جنگ و صلح گرفته تا برنامه های آموزشی و فرهنگی و اقتصادی و نظامی ، همه در مسیر بندگی خدا .بندگی خالی از هرگونه شرک است بندگی خالی از شرک به این معنا نیست که در جامعه که تشکیل حکومت عدلی داده است هیچ کونه گنهکار و منحرفی وجود نخواهد داشت ممکن است دربهترین جوامع الهی و انسانی احیاناً افراد منحرفی وجود داشته باشد.
پرسش :امام غائب ،چه فایده ای برای مسلمانان می تواند داشته باشد؟
گفته می شود که زندگی امام (ع)در عصر غیبت یک زندگی خصوصی محسوب می شود،در صورتی که یک امام وپیشوا باید در میان مردم و در اجتماع مسلمین باشد،با این وضع حق داریم بپرسیم که این امام غایب چه فایده ای می تواند برای مردم داشته باشد؟
پاسخ:باید دانست که مفهوم غایب بودن امام مهدی(عج)این نیست که وجود نامرئی دارد و به وجود پنداری شبیه تر از یک وجود عینی باشد.بلکه او نیز از زندگی طبیعی عینی خارجی برخودار است و تنها استثنایی که در زندگی آن وجود دارد،عمر طولانی اوست. و گرنه آن وجود نازنین در جامعه اسلامی به طور ناشناس زندگی می کند.
بعد از بیان این مسئله که مهدی(ع)یک پندار نیست بلکه یک حقیقت عینی است،می گوییم:اگر چه حضور شخصی امام (ع)در بین مردم سبب می شود که مسلمانان از برکات بیشتر و در سطح بسیار وسیعتری بهرمند شوند،و لیکن این چنین نیست که اگر شخص امام (ع)غایب بود،هیچ گونه فایده و ثمره ای برای امت اسلام و مردم نداشته باشد،بلکه مردم را تحت نفوذ شخصی خود می گیرد.در احادیث متعددی که پیرامون فلسفه و فایده ی وجود امام (ع)در دوران غیبت به ما رسیده است،فواید گوناگونی را عنوان فرموده اند از جمله
1-امام غایب(ع)،واسطه ی فیض و امان اهل زمین :گفته شده که امامان معصوم علیهم السلام امان اهل زمین هستند و اگر زمین از این حجت های الهی خالی بماند دنیا و اهلش نابود خواهند شد. پیامبر اکرم (ص)رمز و راز ایت مسئله را با بیانی نغز و پرمعنی بیان کرده و در پاسخ این پرسش که وجود مهدی(ع)در عصر غیبت چه فایده ای دارد،میی فرماید:«آری،به خداوندی که مرا به پیغمری مبعوث گردانیده است؛آنها از وجود آن متنفع می شوند و از نو ولایتش در طول غیبت بهره می گیرند،چنانکه از آفتاب پشت ابر استفاده می برند.» وحضرت صاحب الامر(عج)نیز در این رابطه می فرماید:«همان طور که از خورشید در وقتی که توسط ابرها پنهان شه بهره گیری می شود،از من نیز در زمان غیبتم به همان صورت بهره می برند.و همانا من سبب آرامش و امنیت مردم روی زمین هستم،چنانکه ستارگان اما آسمانند.»
2- اثر امید بخشی به مسلمین:ایمان و اعتقاد به امام غیب(عج)سبب امیدواری مسلمانان نسبت به آینده ی پر مهر و صفای خویش در عصر ظهور امامشان می گردد. هر چند او را در میان خود نم بیند،اما خود را تنها و جدای از او نمی داند. اگر این رهبر اصلا وجود خارجی نداشته باشد و علاقمندان مکتب انسان سازش در انتظار تولد و پرورش او در آینده باشند وضع بسیار فرق می کند.
باری،امام غایب(عج)همواره مراقب حال و وضع شیعیان خویش می باشد،و همین مسئله بعث می گرددکه پیروانش به امید لطف و عنابت حضرتش،برای رسیدن به یک وضع مطلوب جهانی تلاش کرده و در انتظار آن منتظر بسر برند . چنانکه خود فرموده است:«ما در رسیدگی و سرپرستی شما،کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم.پس تقوای الهی پیشه کنید و ما را یاری کنید تا از فتنه ای که به شما روی می آورد،شما را نجات بخشم»
3-پاسداری از آیین اسلام و دین خدا:از جمله آثار و فواید امام غایب(عج)این است که عاشقان و سربازان آن حضرت خود را به امید عصر ظهور برای دفاعداز دین آماده می نمایند.
حضرت علی(ع)در این رابطه می فرماید:«به برکت آن امام گروهی از مردم برای دفاع از دین و درهم کوبیدن فتنه ها آماده می شوند،چنان که شمشیر و تیر به دست آهنگر نیز می گردد. چشم آنها به واسطه قرآن روشن است،تفسیر و معانی قرآن در گوششان گفته می شود و شب و روز از جام حکمت و علوم الهی سیراب می شوند.»
فواید دیگری نیز برای وجود نازنین آن حضرت در پس پرده ی غیبت بیان شده که ما در اینجا به همین سه فایده اکتفا می کنیم.