آموزه های از دعای عهد تنظیم:استاد رضایی
دعای شریف عهد مانند بسیاری از دعاها ی رسیده از معصومین،با حمد و ستایش خداوند و به شمردن صفاتی چند در معرفی آن ذات یگانه آغاز می شود ،چرا که هدف از هر امر متعانی وعالی هدف ،چیزی جز توجه به خدای تعالی ودر نهایت شناخت در خور ودر شأن آن ذات نیست.
ازاین رو ،در آغاز این دعا تعبیرات عظیمی درباره ی ذات الهی به چشم می خوردکه توجه به آن بسیار ضروری است.چون این دعا درباره امام عصر (عج) وارد شده و مربوط به عهد و پیمان با آن حضرت است ،باید بنگریم که این اوصاف و تعبیرات در نسبت با آن وجود مقدس چه معنا ومفهومی پیدا می کند و منظور از آنها چیست.
اینک شرح نخستین عبارت از دعای عهد.
اللهم رب النور العظیم.
خداوندا :ای پروردگار نور بزرگ.
در اینکه منظور از «نور بزرگ» چیست ،اختلافاتی بین شارحین این دعا به چشم می خورد. بعضی مفهوم آن را به نور وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) تطبیق کرده اند چون در عالم هستی ودر بین تمام خلائق وجودی عظیم تر ازوجود ایشان نبوده ونیست ،عده ای دیگر، آن را نور عرش قدرت و عظمت الهی گرفته اند و گروه سوم ،مطلق نور خداوند را که روشن کننده تمام عوالم است ،منظور دانسته اند .
اما با توجه به اینکه دعای عهد،دعای عهد با امام عصر (عج)است، مناسب است که بگوییم: نور عظیم ،نور وجود حضرت صاحب الزمان است که در این اعصار و ازمنه ،روشن تر و تابان تر ازآن در عالم ،نوری نیست و هر نور و وجود دیگری ،مرهون وجود او می باشد. زیرا اگر امام (عج)نبود ،هیچ فیضی از سوی خداوند به موجودات ایصال نمی شد و هستی در تاریکی مطلق و عدم فرو می افتاد .
نکته ی دیگر اینکه ،در این فقره از دعا ،گفته شده که خداوند ،پروردگار این نور عظیم است. باید دید ،پروردگار بودن خداوند،درباره این نور عظیم ،یعنی درباره وجود مقدس امام عصر (عج)به چه معناست .
ارباب لغت ،در اینکه «رب» با توجه به ریشه لغوی آن چیست ،نظرات مختلف دارند .عده ای مانند راغب اصفهانی در «المفردات»آن را بر گرفته از «ربی »به معنای تربیت کردن می دانند ،اما عده ای دیگر ،می گویند از «ربوة» به معنای رشد ونمو وعُلُو ، اخذ شده است . به هر حال ، در ترجمهء «رب» هم می توان تربیت کننده گفت وهم پرورش دهنده . یعنی خداوند، آن نور عظیم را تربیت می کند ومی پرورد ومراد از این تربیت وپرورش یا این است که حضرت حق ، آن به آن ، ولحظه به لحظه ، بر روشنی ومقام ومرتبه بالای امام عصر (عج) می افزاید واو را در مسیر حرکت به سوی کمال مطلق ، عروج می دهد ، همچنان که طبق روایات ، خداوند در هر روز وشب جمعه ، بر علوم وعلو مرتبه ء ائمه علیهم السلام می افزاید ، آنگونه که حدّوحصری بر آن متصور نیست (بحارالنوار ج26،ص89) ؛ با اینکه منظور شهرت دادن وظاهر کردن کمالات وجودی آن حضرت باشد، در هر وقت وساعت . این معنای دوم در عصر حاضر، نیز به خوب روشن است ومی بینیم که هر روز علاقه واشتیاق مسلمانان به وجود نازنین امام زمان (عج) رو به گسترش دارد وکسان بیشتری شیفتگی دیدار آن حضرت وآرزومندی حضور در رکاب وی را در سر وجان می پرورند واز طرف دیگر دشمنان اسلام وبه خصوص دشمنان کینه توز تشیع ،روز به روز باورشان به وجود امامی که در آخر زمان ظهورمی کند وبنیان ستمکاران ونابخردان عالم را بر هم می ریزد بیشتر می گردد وبه قدرت وعظمت او، وافق تر می شوند..
تذکر : در تنظیم وتهیه مطالب این نوشته ،از کتاب «شرح دعای عهد» نگاشته عالم جلیل القدر ، میرزا محمد بن محمد حسن بن ملا علی هرندی ، از عالمان قرن سیزدهم ،فراوان سود برده ام و....
« بسم الله الرحمن الرحیم »
امام مهدی در کلام امام صادق (ع) سدیر صیرفی نقل می کند : من و مفضل بن عمر و ابوبصیر و ابان بن تقلب حضور امام صادق (ع) رسیدیم ، حضرت با ردای خیبری طوق دار بی یقه و آستین روی خاک نشسته بود و با حالتی پریشان و دلی سوزان می گریست ، غم و اندوه در چهره اش نمایان و دگرگونی در سیمایش هویدا و اشک در دیدگان مبارکش حلقه زده و می گوید:
ای سرور من ، غیبت تو ، خواب از من ربوده و بستر زمین را بر من تنگ کرده و آرامش قلبم را از دستم گرفته ، سرور من ، غیبت تو مصیبتهایم را جاودان ساخته و از دست دادن یک یک (امامان ) جمع ما را از میان برده ، گمان نمی کنم اشک های چشمم خشک و ناله سینه ام آرام گیرد...
سدیر می گوید : با مشاهده این سخنان هولناک و صحنه ناگوار حیران و مبهوت شدیم و قلبمان بیقرار و پریشان گشت و گمان بردیم که به آن حضرت بلائی خطرناک یا آفتی ناگوار رسیده ، عرض کردیم: ای فرزند بهترین خلق خدا ،دیدگان شما هرگز اشکبار نگردد، کدام حادثه اینگونه دیدگانت را گریان ساخته و چه پیشامدی شما را بدین ماتم نشانده ؟ امام آهی کشید و فرمود : وای بر شما ، صبح امروز به کتاب حضر نظر کردم و آن کتابی است در بردارنده مرگها ، بلاها و مصیبت ها و علم برگذشته و آینده تا روز قیامت که خداوند این علم را به محمد (ص) و امامان بعد از او اختصاص داده است . در این کتاب ولادت قائم ما اهل بیت و غیبت او و طولانی شدن آن و طول عمر وی گرفتاری مومنان در آن زمان و پیدایش شک و تردید از طولانی شدن غیبت قائم و برگشتن بیشتر آنان از دین و دست کشیدن از دیانت اسلام را مشاهده کردم ، در حالی که خداوند سبحان می فرماید: «ما مقدرات و نتیجه کردار نیک و بد هر انسانی را به گردنش افکندیم » ناگاه دلم شکست و غم و اندوه بر من چیره گشت.
عرض کردیم :ای فرزند رسول خدا ! تقاضا داریم شمه ای از آنچه می دانید بر ما بازگوئید ، فرمود:
خداوند در قائم ما سه ویژگی قرار داده که قبلاً در سه پیامبر قرار داده بود : ولادت او همچون ولادت موسی (ع) مخفی کرده و غیبت او چون غیبت عیسی (ع) مقدر ساخته و پیروزی او بر مخالفان را همچون پیروزی نوح به تأخیر انداخته و پس از آن عمر بنده شایسته خود یعنی خضر (ع) را دلیلی بر امکان طول عمر او قرار داده است.
عرض کردم : ای فرزند رسول خدا (ص) این مطالب را برای ما بیش تر باز کنید .فرمود :
اما ولادت موسی ، وقتی فرعون پی برد که فرمانروائی او بدست موسی (ع) نابود خواهد شد . کاهنان را احضار کرد . آنها نسب و نژاد حضرت را برای فرعون مشخص کرده و گفتند : او از بنی اسرائیل است . فرعون دستور داد شکم زنان باردار را بشکافند (تا مانع تولد او گردند) تا آنکه بیش از بیست هزار نوزاد را بدین سان سربریدند ولی هرگز به او دست نیافتند چرا که خداوند حفاظت او را اراده کرده بود.»همچون بنی امیه و بنی عباس وقتی فهمیدند زوال حکومت و نابودی فرمانروایان و جباران آنها بدست قائم (ع) ما است به دشمنی با ما برخاستند و به روی اهل بیت رسول الله شمشیر کشیدند و به امید دست یابی بر قائم (ع) کمر به نابودی ذریه پیامبر بستند . ولی خداوند اجازه نداد که ماجرای او بر ظالمی آشکار شود تا آنکه نور خود را کامل گرداند هر چند بر مشرکان ناگوار می آید .
اما در ماجرای غیبت عیسی (ع) یهود و نصاری جملگی برآنند که وی کشته شده ولی خداوند آنان را در قرآن تکذیب نمود آنجا که می فرماید:«آنها نه او را کشتند و نه بر دار زدند بلکه در این امر به اشتباه افتادند » غیبت قائم (ع) نیز بدینگونه است زیرا امت به سبب طولانی شدن غیبت ، آن را انکار نمایند...
و اما داستان طولانی شدن عمر حضرت نوح(ع) . وقتی آن حضرت درخواست عذاب از آسمان برای قوم خود کرد ، خداوند جبرئیل را با هفت هسته خرما نزد وی فرستاد و گفت : ای پیامبر ، خداوند می فرماید: این مردم آفریده ها و بندگان من هستند و من آنها را بوسیله صاعقه آسمانی از بین نمی برم مگر بعد از ابلاغ دعوت و اتمام حجت ، بنابراین دوباره برای دعوت آنها تلاش کن که من بخاطر آن به تو پاداش دهم . این هسته های خرما را بکار که برای تو در روئیدن ، رشد کردن و بارورشدن آنها ، گشایش و نجات است. پیروان با ایمان خود را نیز به این امر بشارت ده.
درختان خرما روئیدند و مراحل مختلف رشد را سپری کردند و پس از مدتی طولانی به میوه نشستند ، نوح (ع) از خدا درخواست نمود که به وعده خود وفا کند ، اما خداوند (بار دیگر ) او را مأمور کرد از هسته های همان نخل ها بکارد و باز صبر و تلاش پیشه سازد و دلیل و حجت را بر قوم خود تمام گرداند .در این هنگام پیروان نوح که به او ایمان آورده بودند از جریان باخبر شدند وسیصد نفر از آنان دست از نوح کشیدند وگفتند ؛اگر ادعا ودعوت نوح حق بود نباید پروردگار ش از وعده خود تخلف می کرد.
اما خداوند هفت بار پی درپی او را مامور کاشتن وبارور ساختن نخل ها نمود وهر بار گروهی از پیروان نوح از دین برگشتند تا آنکه طرفداران او به هفتاد وچند تن رسیدند ،درآن هنگام خداوند به او وحی کرد که ای نوح اینک ظلمت شب به صبح روشن تبدیل گردید.وحق وحقیقت آشکار شد وبا ارتدادناپاکان زلال ایمان از کدورت کفر باز شناخته شد.....
سپس امام صادق (ع) فرمودند:
دوران غیبت قائم بدین گونه طولانی شود تا حق کاملاً روشن وصفای ایمان از تیرگی وناخالصی پاک وجدا شود.
منبع :عصر ظهور